قسمت دوم
...همه شیاطین مجتمعاند که نگذارند اسلام رشد کند و ما باید این معنا را در نظر داشته باشیم که با تمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خــدا جهاد کنیـــم. دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همة حیثیات مسلمین امری است لازم، و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم.»[۸]
توکل و اتکال به خداوند چنان که از آیات جهادی و دفاعی قرآن کریم برمیآید، پیامبر و مسلمانان صدر اسلام در جنگها تکلیف توکل و اعتماد به نصرت و حمایت الهی داشتهاند. امام خمینی نیز همواره به پروردگار توکل داشته و ملت و رزمندگان را به نیرومندسازی خویشتن در پرتو ایمان به خدا و امدادهای غیبی فرامیخواند. «من از ملت بزرگ ایران خواهانم که در هر مسألهای که پیش میآید قوی باشند، قدرتمند باشند، متکی به خدای تبارک و تعالی باشند و از هیچ چیز باک نداشته باشند. ما از آن قدرتهای بزرگ نترسیدیم، این صدام که قدرتی ندارد… با تأیید خـــدای تبارک و تعالی این ریشههای فساد قطع خواهد شد و اسلام گسترش پیدا خواهد کرد در همه جا. و ما متکی به خدا هستیم و با اتکا به خدا از هیچ چیز ترسی نداریم.»[۹]
«ملت ما… با این اتکال به ذات مقدس حق تعالی میتواند… لشکرهای زیاد را شکست دهد… مثل سربازهای صدر اسلام الان دارید عمل میکنید. و به آنها [رزمندگان] بشارت میدهم که شما اگر بکشید آنها را، شما به بهشت میروید و اگر آنها هم شما را بکشند، شما به بهشت میروید.»[۱۰]
عنایتهای غیبی پیروزی نظامی رزمندگان در منظر رهبری انقلاب، پدیدهای شگفتانگیز و الهی تلقی شده است. نابرابری در تسلیحات و حمایتهای نظامی و تبلیغاتی، واقعیتی انکارناپذیر بوده و با این همه آنان از توان روحی و رزمی بالایی برخوردار بودهاند. «این خدای تبارک و تعالی است که این پیروزیها را نصیب شما و نصیب ملت شما کرده است…بعثیها در سنگرهای از پیشساخته نشستهاند… و به همه جور مهمات مجهز هستند… آن وقت یک عده از این طرف در بیابانها راه بیفتند و آنها را از سنگرها بیرون کنند و سنگرها را خالی کنند و از آنها آنقدر اسیر بگیرند که شما میدانید، یک مسألهای نیست که ما [آن را] یک امر عادی حساب بکنیم و پای خودمان حساب کنیم. این مسأله مافوق طبیعت است. این مسأله روی عنایاتی است که خدا به شما کرده است و دارد و برای ما همة این عنایت خدای تبارک و تعالی بالاترین درجه است.»[۱۱]
امام خمینی شهادتطلبی جوانان ایرانی در دوران دفاع مقدس را پارهای از عنایتهای الهی برمیشمارد و با یادکرد دوران انحطاط اخلاقی پیشین، این همه را تحول و نعمت بزرگ میخواند. «جوانهایی که میرفت به کلی از دست اسلام و از دست مسلمین بروند، خداوند به ما برگرداند و آنها را… چنان متعهد کرد که الان برای شهادت داوطلب میروند و در جبههها در حالی که جنگ میکنند تکبیر میگویند، نماز میخوانند و در شبها مناجات با خدا میکنند.»[۱۲]
همراهی و همدلی زنان و مردان پشت جبهه ـ که در تقویت روحیة رزمندگان و برانگیختن حس فداکاری در جوانان تأثیرگذار بوده است ـ نمونة دیگری از امدادهای خداوند نسبت به ملت ایران به شمار میآید. مشاهدههای عینی آن روزها در سرتاسر کشور به دست میدهد که جنگ و دفاع در ایران برخلاف دیگر کشورهای در حال جنگ، به نظامیان محدود نشده و دغدغهای ملی بوده است. «بحمدلله امروز ایران، تمام مردم، زن و مرد و کوچک و بزرگ با هم هستند. یک طایفهای از این واحد مشغول جهاد هستند در راه خدا در جبههها، و دسته هایی… هم در پشت جبههها با شما هم پیوند و همرأی هستند و… چنین ملتی که اینطور با هم پیوند… [دارند] ممکن نیست، مورد آسیب واقع بشود و تا این توجه به خدا، اتکال به خدا هست… هر قدرتی در مقابل او نابود است، هیچ است.»[۱۳]
امام خمینی با مقایسهای که بین رزمندگان جنگ تحمیلی با مسلمانان عصر پیامبر و ائمة اطهار (علیهم السلام) دارد، برتری آنان را در ایثارگری مینمایاند. «پیغمبر اسلام چقدر خون دل از این مردم همان بلاد خودشان میخورد؟ امیرالمؤمنین چقدر شکایت کرده است؟ قرآن چقدر شکایت کرده است؛ شکایت از همان مسلمانها. امیرالمؤمنین… منبر میرفت و آرزوی مرگ میکرد… میخواستند یک ارتش را… برای دفاع از اسلام راه بیندازند… چقدر خون دل میخوردند، چقدر زحمت میکشیدند، [برخی مسلمانها] نمیآمدند. امروز داوطلب برای جهاد و شهادت شما دارید میروید. داوطلب طرف شهادت میروید؛ طرف مرگ میروید.»[۱۴]
«حماسههایی که شماها در کردستان و نیز دوستان شما در جاهای دیگر و از قبیل «جبهة مسلم» و «محرم» و سایر جبههها آفریدید، قابلتوصیف نیست و شما مستعد این باشید که امام زمان (سلامالله علیه) از شما توصیف کند و خدای تبارک و تعالی به شما عنایات خاصة خودش را بکند.»[۱۵]
در پیامی که رهبر فقید انقلاب خطاب به خانوادة شهیدان و ایثارگران جنگ تحمیلی دارد، فرزندان برومندشان را وارثان ایمان و عزت خوانده و آنان را به سلوک مؤمنانه در طریق پدران فداکار دعوت میکند. «شما گواهان صادق و یادگار عزمها و ارادههای استوار و آهنین، نمونهترین بندگان مخلص حقید که مراتب انقیاد و تعبد خویش را به درگاه اقدس حق تعالی با نثار خون و جان به اثبات رسانیدند و در میدان جهاد اکبر با نفس و جهاد اصغر با خصم، واقعیت پیروزی خون بر شمشیر و غلبة ارادة انسان را بر شیطان مجسم کردند… عزیزانم… بار امانت پدرانتان را که میراث عزت و راه و رسم زندگی آنان بوده است، به خوبی بر دوش کشید و تقوا و پاکی و پاکدامنی را پیشه کنید و نظم در زندگی و تمامی مراحل آن حکمفرما سازید و با جدیت به تحصیل علوم و کسب معارف و بهرهوری از استعدادهای الهی خود بپردازید و هیچگاه سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف را بر زمین نگذارید.»[۱۶]
امام خمینی در جهت تداوم عنایتهای الهی نسبت به ملت ایران همواره مواضع خاضعانه و شاکرانه داشته و از همة کسانی که به نوعی در دفاع از اسلام و ایران مشارکت عملی و خالصانه داشتهاند، قدردانی مینمود. محبت و حمایت معظمله نسبت به خانوادة شهیدان قابل تأمل است. «من وقتی این صحنههای اسفآور و افتخارآمیز را میبینم، عاجزم از این که در مقابل آنها مطلبی بگویم، شما خودتان زبان گویای افتخار هستید.»[۱۷]
آزمون و شکیبایی جنگ تحمیلی، آزمونی برای همگان بود. هر کس و هر گروهی در دوران هشت سال دفاع مقدس، ماهیت خود را نمایاندند. امام خمینی با ذکر اصل امتحان و ابتلای ایمان آورندگان به کاهش در جان و مال و ثمرات زندگی و امنیت، مقام بندگان خالص را خاطرنشان میسازد. رزمندگان و مرزنشینان جمهوری اسلامی و دیگر ایرانیان هر یک در آزمون خود سرافرازانه جلوهگر شدند و برگ افتخاری دیگر افزودند. آنان در حقیقت رهروان انبیا و اولیای حق در امتحانهای الهی بودند. «امتحان ملازم با وجود انسان است و هیچ انسانی بدون امتحان نخواهد [بود]. گاهی امتحان به خوف، به جوع، به نقص در اموال و انفس، به نقص در ثمرات و امثال اینهاست… بشر در امتحان واقع است. با ادعای این که من مؤمن هستم رها نمیشود. پیغمبرهای بزرگ امتحان شدند… حضرت سیدالشهداء (سلامالله علیه) امتحان شد… شما دزفولیها و اهوازیها و سوسنگردیها امتحان دادید و خوب از امتحان بیرون درآمدید.»[۱۸]
امام خمینی استقامت و شکیبایی در مواضع را شرط پیروزی و دستیابی به آرمانهای بلند انسانی و اجتماعی میداند. معظمله با ذکر آیة کریمة «واستقم کما امرت و من تاب معک»[۱۹]
از دشواری و ضرورت آن یاد کرده و همگان را مخاطب فرمان الهی استقامت میشمارد. در تجلیل از شهیدان نیروی هوایی و خانوادة آنان، استقامت در راه اسلام و عزت یادآور میشود که آنان در گفتار و رفتارشان متجلی ساختهاند. «من از شما بانوان محترم، بازماندگان شهدای نیروی هوایی و اقربای معلولین نیروی هوایی تشکر میکنم که با روی گشاده و با روحیة قوی با من مواجه هستید و به مخالفین نهضت با شجاعت و استقامت نمایش میدهید که شما شیرزنان مثل شیرمردان در راه اسلام و در راه کشور اسلامی برای فداکاری و برای مجاهدت حاضرید… بحمدلله امروز ملت ما عموماً و ارتش و قوای مسلح ما خصوصاً و نیروی هوایی بالاخص، این امتحان را و این مأموریت الهی را عمل کردند، هم فداکاری کردند و هم استقامت.»[۲۰]
قداست کلمه و مقام شهید کمتر واژهای به اندازة واژگان شهادت و شهید و در دوران دفاع مقدس، کاربرد داشته است. موافق و مخالف در برابر نام و تصویر و مزار شهید، ناگزیر از خضوع و تکریم مقام والای او بودهاند. زیرا شهادت آگاهانه در راه آرمان انسانی و الهی، با عشق و اخلاص آمیخته بوده و بسترساز خوبیها و سرافرازیهای یک ملت بیدار است. امام خمینی بارها از شهید و شهیدان راه خدا یاد کرده و در حقیقت از چشم یک عارف به حقیقتِ شهادت و قداست مقام شهید نگریسته است که درخور بیان است. تردیدی نیست که چنین نگاهی در تشویق و ترغیب جوانان و بزرگسالان به حضور عاشقانه در جبههها و همچنین در شکیبایی همسران و مادران و پدران تأثیر گذاشته است. امام خمینی محصول روایتهایی که دربارة مقام شهید آمده است، حیرتآور میخواند، به ویژه از سخن رسول اکرم(ص) یاد میکند که آن حضرت فرمود: «شهید به وجهالله مینگرد.»[۲۱]
آسان بودن چنین نگاهی عارفانه ـ که ویژة نبی و شهید است ـ از نزدیکی منزلت شهید به منزلت نبی حکایت دارد. شهید در حقیقت حجابهای میان خود و پروردگارش را ـ که خطرسازترین آن حجاب خود و جان است ـ درهم فروشکسته و از عالم طبیعت سر برکشیده است. او دیگر جز خدا و نور او نمینگرد و نمیطلبد. «انسان خودش حجاب بزرگی است… همه حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و چه آن حجابهایی که از نور باشند، منتهی میشود به این… حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجهالله… و اگر کسی فیسبیلالله و در راه خدا این حجاب را… شکست و آن چه که داشت… تقدیم [خداوند] کرد، این [شهید است و] مبدأ همه حجابها را شکسته است، خود [خاکیاش را برای خود ملکوتیاش] شکسته است. خودبینی و شخصیت [بازدارنده از تقرب] خودش را شکسته است و تقدیم کرده است… وقتی که [انسان] شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه میکند به او… این… آخر کمالی است که برای انسان هست.»[۲۲]
در جای دیگر، رهبری انقلاب عظمت مقام شهید را نمایانده و بشر را از تصویر کردن شهید در ضیافت خاص خداوند ناتوان میخواند. نوع بهشت و سکونت و رزق شهید در جهان آخرت نیز قابل تأمل است و در تصور خاکیان نمیگنجد. زیرا پروردگار در قرآن کریم نسبت به آنان، خطاب دوستانهای دارد که دیگر مؤمنان از آن درجه بینصیب بوده و بدان غبطه میخورند. «از شهیدان ارجمندی که خداوند تعالی در شأن آنان کلمة بزرگ «احیا عند ربهم ترزقون»[۲۳] را فرموده است، بشری قاصر مثل من چه تواند گفت؟ آیا بار یافتن نزد خداوند و ضیافت مقام ربوبی از آنان را میتوان با قلم و بیان و گفت و شنود توضیح داد؟ آیا این همان مقام «فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی»[۲۴] نیست که حدیث شریف بر سید شهیدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آیا این جنت همان است که مؤمنان در آن راه دارند یا لطیفة الهی آن است؟»[۲۵] همراهی شهادتطلبی و عزتگرایی در رزمندگان جنگ تحمیلی، شهید را در عین حال که در مرتبة والایی مینمایاند، او را هدایتگر انسانها و نسلها به سمت حقیقت حیات و خلقت میشناساند. اساساً عشق و عرفان در اسلام با عزتخواهی عارف برای خود و دیگران در دنیا و آخرت، از مکتبها و گرایشهای عرفانی دیگر متمایز میشود. شهیدان همچون پیامبران از یک سو به کمال و قرب و حب و مقام محمود میاندیشند و از دیگر سو پای در خاک و ماده داشته و مشعلدار طریق همنوعان گشتهاند. بدینسان نمیتوان کمترین خودبینی را به آنان نسبت داد. به سخنی دیگر عرفان شهید در عمل او متجلی شده و روشنبینی او و دیگران را سبب گشته، و در قطرههای زلال خون او شکوفا میشود. جاودانگی نام و مرام حسین بن علی و همراهان او را میباید از این منظر نگریست. امام خمینی نظارة شهیدان بر خاکیان را خاطرنشان میسازد که نمودار آرمانها و سلوکهای خالصانه و باطلستیزانهشان است و بشارت دهندة آیندهای سرشار از عزت و عدالت. «و اینک ما شاهد آنیم که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تافتهاند و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمعالجمع به شهود و حضور رسیدهاند و بر بسیط ارض ثمرات رشادتها و ایثارهای خود را نظاره میکنند که از همت بلندشان، جمهوری اسلامی ایران پایدار و انقلاب ما در اوج قلة عزت و شرافت مشعلدار هدایت نسلهای تشنه است و قطرات خونشان سیلابی عظیم و طوفانی سهمناک را برپا کرده است و ارکان کاخهای ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است.»[۲۶]
هنرمندان شهید، گروه دیگری از شهیدان راه اسلاماند که به سبب آمیختگی هنر و عرفان در نگاههای خویشتن، جایگاه خاصی در کلام امام یافتهاند. چنین هنری که در عرصههای گوناگون خود نمیتواند با تعهد و مردم و آرمانهای آنان بیگانه یا در ستیز باشد، بیگمان هموارکننده و روشنگر نسلی خواهد بود که در پی هویت خویش بوده و عزم بازگشت به میراثهای معنوی ـ هنری فراموش شدهشان را دارند. ادامه مطلب
رهبری امام خمینی در دوران دفاع مقدس 1
|